هوش مصنوعی بهنوعی دستیار نامرئی تبدیل شده—بیسروصدا رفتار ما را در جستجو، اسکرولکردن، خرید و کار شکل میدهد.
برای ما ایمیل مینویسد، فید شبکههای اجتماعی را سامان میدهد، و بهطور فزایندهای در تصمیمگیریهای آموزش، سلامت و محل کار نقش دارد.
در شرایطی که شرکتها با سرعت فزایندهای در حال ادغام هوش مصنوعی در محصولات و خدمات خود هستند، یک سؤال مهم—اما غالباً نادیدهگرفتهشده—پدیدار میشود:
چرا برخی افراد با اشتیاق از هوش مصنوعی استقبال میکنند، در حالی که دیگران محتاط یا حتی مقاوم هستند؟
یافتهای شگفتانگیز: آشنایی بیشتر = پذیرش کمتر
در مقالهای جدید که اوایل امسال در Journal of Marketing منتشر شد، ما به الگوی شگفتانگیزی رسیدیم:
هرچه افراد درباره هوش مصنوعی و نحوه عملکرد آن اطلاعات بیشتری داشته باشند، احتمال پذیرش آن کمتر است.
این الگو را از ترکیب دو پایگاه داده بهدست آوردیم:
- سطح سواد هوش مصنوعی در کشورهای مختلف (بر اساس شاخص «AI Talent» از Tortoise Media)
- سطح تمایل به استفاده از AI در همان کشورها (از دادههای Ipsos)
نتیجه؟ کشورهایی با سواد AI پایینتر، معمولاً استقبال بیشتری از استفاده از هوش مصنوعی دارند.
سپس در شش مطالعه دیگر با هزاران شرکتکننده آمریکایی—از جمله دانشجویان و نمونههای نماینده از نظر سن، جنسیت، قومیت و منطقه—بهطور مداوم دریافتیم که:
سطح پایینتر سواد AI، پیشبینیکننده قویتری برای پذیرش بالاتر AI است.
آیا این بهخاطر درک اشتباه از قدرت یا اخلاق هوش مصنوعی است؟
خیر.
افرادی با سواد پایینتر در حوزه AI:
- این فناوری را کمتر توانا میدانند
- و بیشتر نگران مسائل اخلاقی آن هستند
اما با این حال: - بیشتر از آن استفاده میکنند
- و تمایل بیشتری دارند که دیگران نیز از آن استفاده کنند
چرا چنین اتفاقی میافتد؟
همهچیز به درک ذهنی افراد از AI برمیگردد.
برای کسانی که آشنایی کمی دارند، تواناییهای هوش مصنوعی شبیه جادو بهنظر میرسد—و همین حس، اشتیاق ایجاد میکند.
اما برای افراد با سواد بالاتر، درک مکانیسمها—الگوریتمها، دادهها، مدلهای محاسباتی—باعث میشود آن «جادو» از بین برود.
مثل وقتی که راز یک ترفند شعبدهبازی را میفهمید و دیگر برایتان جذاب نیست.
شکاف پذیرش در وظایف خلاقانه شدیدتر است
این تفاوت درک، زمانی بیشترین شدت را دارد که:
- AI وظایف «احساسی یا خلاقانه» انجام میدهد: شعر نوشتن، آهنگ ساختن، شوخی گفتن، یا مشاوره دادن
در این حوزهها، افراد با سواد پایینتر بیشتر حس شگفتی و اعتماد میکنند.
اما وقتی AI وظایف منطقی و عددی انجام میدهد—مثل پردازش داده یا تحلیل آماری—جای زیادی برای شگفتی باقی نمیماند، و الگوی پذیرش تغییر میکند (و گاهی حتی معکوس میشود).
این یافتهها چه چیزی را به چالش میکشند؟
یافتههای ما یکی از باورهای رایج در زمینه پذیرش فناوری را زیر سؤال میبرد:
اینکه «آموزش بیشتر به معنای پذیرش بیشتر است.»
در واقع، هرچه افراد درباره هوش مصنوعی بیشتر بدانند، ممکن است علاقه آنها به استفاده از آن کاهش یابد.
برای کسبوکارها، این موضوع فقط درباره مصرفکننده نیست؛ بلکه برای کارکنان، مدیران، طراحان محصول و حتی تیم بازاریابی نیز پیامدهای مهمی دارد.
کاربردهای عملی برای کسبوکارها
۱. سطح سواد AI مدیران و کارکنانتان را بسنجید
میزان سواد AI میتواند دیدگاه کارکنان و مدیران را نسبت به استفاده از این فناوری در بخشهایی مثل استخدام، حسابداری، طراحی محصول و بازاریابی شکل دهد.
- افراد با سواد پایینتر معمولاً با روی گشادهتری به استفاده از AI نگاه میکنند—حتی اگر استفادهشان بهینه نباشد
- افراد با سواد بالاتر معمولاً نگاهی دقیقتر، منطقیتر و کمهیجانیتر دارند—نه بهخاطر اینکه فکر میکنند AI ضعیف است، بلکه چون دیگر برایشان جذابیت اولیه را ندارد
مدیران با شناخت سطح سواد AI خود و تیمشان، میتوانند رویکرد بهتری در پذیرش AI اتخاذ کنند—نه گرفتار هیجانزدگی، نه دچار کمتحرکی.
ما به همین منظور یک ابزار رایگان طراحی کردهایم تا به رهبران کمک کند سواد AI خود را بسنجند و نقاط کور احتمالی را شناسایی کنند.
(دادههای این ابزار فقط برای تحقیقات علمی استفاده میشود و کاملاً ناشناس است.)
۲. فرض نکنید فنیترین کاربران، پذیراترینها هستند
اگر در حال طراحی یا بازاریابی محصولی مجهز به AI هستید، باید این یافته را مد نظر داشته باشید:
کاربران فنیتر یا دارای تحصیلات مرتبط با AI، لزوماً پذیراتر نیستند.
در واقع، در حوزههایی مثل **خلاقیت، مشاوره یا مربیگری، کاربران با سواد کمتر، اغلب مشتاقترند.
۳. بازاریابی را بر اساس سطح سواد مخاطب تنظیم کنید
برای پیامرسانی مؤثر، باید ابتدا سطح سواد AI مخاطبانتان را بشناسید.
میتوانید این کار را با:
- نظرسنجی
- مصاحبه با مشتری
- تحلیل رفتار کاربر (مثلاً بررسی فرومهای فنی یا سوابق استفاده از محصولات مشابه) انجام دهید.
برای مخاطبان حرفهای و AIفهم:
- روی عملکرد، قابلیت، یا ویژگیهای اخلاقی تمرکز کنید
- از تکیه بر «عوامل شگفتانگیز» خودداری کنید
برای مخاطبان عمومی و کماطلاع:
- از بار فنی سنگین خودداری کنید
- روی حس «جادوی کاربرد» تأکید کنید، اما بدون فریب
۴. طراحی محصول را با سطوح مختلف سواد تطبیق دهید
ممکن است تصور کنید کاربرانتان مهارت فنی دارند و میتوانند با طراحیهای پیچیده کنار بیایند یا دوست دارند کنترل کامل داشته باشند.
اما بسیاری از کاربران فقط سادگی، وضوح و راهنمایی مشخص میخواهند.
برای مثال، موفقیت ChatGPT بیش از آنکه به عملکرد پشتصحنهاش مربوط باشد، به تجربه کاربری ساده و قابل دسترس آن برای کاربران معمولی برمیگردد.
۵. شفاف و صادق باشید
یافتههای ما به این معنا نیست که باید کاربران را در بیخبری نگه دارید.
استفاده پایدار و مسئولانه از AI مستلزم آموزش و شفافیت است—بهویژه در حوزههایی با حساسیت بالا مانند:
- استخدام
- سلامت
- آموزش
کاربران باید بدانند که:
- خروجی AI بر اساس دادههایی است که بر آن آموزش دیده
- الگوریتمها میتوانند سوگیری را تقویت کنند
- و خودکار بودن به معنای بیخطا یا بیطرف بودن نیست
تکیه بیش از حد بر «برداشت شهودی» از AI میتواند به:
- سوءاستفاده
- اعتماد نابجا
- و خطاهای اخلاقی منجر شود
شرکتها وظیفه دارند که کاربران را نسبت به هر چیزی که ممکن است بر رفاه آنها اثر بگذارد، آگاه کنند.
نتیجهگیری
هوش مصنوعی در حال بازتعریف نحوه یادگیری، کار و تصمیمگیری ماست.
اما رابطه ما با آن، تنها به توانمندیهایش وابسته نیست؛ بلکه به درک و احساس ما نسبت به آن نیز بستگی دارد.
برای استفاده مؤثرتر از این فناوری، باید بدانیم:
- کاربران (چه مصرفکننده، چه کارمند، چه مدیر) چگونه AI را درک میکنند
- و این درک در گروههای مختلف، چه تفاوتهایی دارد
این شناخت، یکی از مهمترین گامهایی است که میتوان در مسیر آینده برداشـت.
منبع: هاروارد بیزینس ریویو HBR
برای مشاهده مقاله اصلی کلیک کنید
نویسندگان:نویسندگان: کیارا لونگونی، گیل اپل و استفانی ام. تولی
مترجم: امین حسامی | بیزینس کوچ و متخصص تجهیز کسب و کارها به هوش مصنوعی